آخر ای عشق به دادم نرسیدن تا كی
عطش آلود تو را جام ندیدن تا كی
من كه چون سایه به دنبال توام در همه حال
پس از این شاخه به آن شاخه پریدن تا كی
شاه خوبان شدی و روی ز ما پوشیدی
چون سلیمان شدن و مور ندیدن تا كی
روز اول كه به عشق تو گرفتار شدم
چون الف بودم، چون دال خمیدن تا كی
دوستان كوهكنی پیشهی هر روزه ماست
مثل فرهاد به شیرین نرسیدن تا كی